×
We use cookies to ensure you get the best experience on our website. Ok, thanks Learn more

تقدیم به همه احساسم عزیزترین یارم

ای سزاوار محبت ای تو خوب بی نهایت

همه ذرات وجودم به وجودت کرده عادت

به خدا دوست داشتن تو هم یک عشقه هم یک عادت

نشد یک لحظه از یادت جدا دل

زهی دل آفرین دل مرحبا دل

زدستش یک دم اسایش ندارم

نمی دانم چه باید کرد با دل

هزاران بار منعش کردم از عشق

مگر برگشت از راه خطا دل؟

به چشمانت مرا دل مبتلا کرد

فلاکت دل مصیب دل بلا دل

از این دل داد من بستان خدایا

زدستش تا به کی گویم خدا دل؟

درون سینه آهی هم ندارم

ستمکش دل پریشان دل گدا دل

به تاری گردنش را بسته زلفت

فقیر و عاجز و بی دست و پا دل

بشد و خاک زکویت بر نخیزد

زهی ثابت قدم دل با وفا دل

*****دوستت دارم*****

شنبه 7 اسفند 1389 - 6:23:44 AM

ورود مرا به خاطر بسپار
عضویت در گوهردشت
رمز عبورم را فراموش کردم

آخرین مطالب


به یاد سیران عزیز


داستان.


زن،،،،،،


زن رو باید بغل کرد،،،،


زن زیباست،،،،،


از عشق تا،،،،،فاحشه،،،،،


زن؟؟؟؟!!!!!!!!


مادر


عشق


من یک زن هستم


نمایش سایر مطالب قبلی
آمار وبلاگ

87382 بازدید

96 بازدید امروز

35 بازدید دیروز

223 بازدید یک هفته گذشته

Powered by Gegli Social Network (Gohardasht.com)

آخرين وبلاگهاي بروز شده

Rss Feed

Advertisements