×
اطلاعات بیشتر باشه، مرسی برای ارائه بهترین تجربه کاربری به شما، ما از کوکی ها استفاده میکنیم

خسته ام

چند روز دلم بد جوری گرفته
امروز یکی رو دیدم که داغ دلم تازه کرد، انگار خودش بود !
خنده هاش
گریه هاش
پرحرفیاش
تند حرف زدن هاش
خسته گی هاش

اما فقط تنها چیزی که آتیشم می زنه این که می دونم اون اصلاً به یاد من نیست حتی یادش نمی یاد همچین دوستی هم داشته
و من باز تنهام

نمی دونم تا کی می تونم خودم گول بزنم تنهایی بهترین چیز
و وقتی که تنهایی لازم نیست نگران کسی یا چیزی باشی و هیج مسئولیتی نداری
اما اینها همه حرف مفت
چون خدا تنها بود و چون می خواست از تنهایی در بیاد انسان را آفرید
من...
من هم که تکیه ای وجود بی همتای اونم !
پس مثل اون تا ابد نمی تونم تنهایی رو تحمل کنم
فقط می تونم بگم بی خیال
دارم رادیو گوش می دم با این حال من ! این هم عجب آهنگ های غم انگیزی می زاره
اما تا ابد نمی شه گفت بی خیال... چون اگر واقعاً بی خیال بودم پس چرا هر وقت تنها می شم اینقدر به فکرش هستم ( عدم تنهایی)
اما هیچ کاری از دستم بر نمی یاد جزء انتظار و انتظار و انتظار....
تا وقتی که واقعاً وقتش برسه...
اما امیدوارم این وقت نزدیک باشه چون دیگه تحمل این همه تنهایی ندارم و می خوام در آغوش یک نفر آرام بگیرم
اما این نفر کی ؟ کجا ؟ ....

.... نمی دانم و این ندانستن خود بدتر از خودِ تنهایی است.

امشب تمام.

چه کنم با دل تنها چه کنم با این غم دل

چه کنم با غم دل چه کنم با این درد دل من ای دل من...
پنجشنبه 28 بهمن 1389 - 12:36:28 AM

ورود مرا به خاطر بسپار
عضویت در گوهردشت
رمز عبورم را فراموش کردم
نظر ها

http://che.baxblog.com

ارسال پيام

جمعه 29 بهمن 1389   12:17:54 AM

گرگ هاری شده ام
هرزه پوی و دله دو
شب درین دشت زمستان زده ی بی همه چیز
می دوم ، برده ز هر باد گرو
چشمهایم چو دو کانون شرار
صف تاریکی شب را شکند
تا جنون فاصله ای نیست از اینجا که منم
منشین اما با من ، منشین
تکیه بر من مکن ، ای پرده ی طناز حریر
که شراری شده ام
گرگ هاری شده ام
.

http://www.gegli.com

ارسال پيام

پنجشنبه 28 بهمن 1389   10:14:11 AM

غربت را نباید در شهری غریب یا در گم شدن لحظه های آشنا جستجو کرد. هر وقت عزیزت نگاهش را به دیگری تعارف کند آنگاه تو غریبی..

ali

alikamal

http://ravy.gegli.com

ارسال پيام

پنجشنبه 28 بهمن 1389   2:05:21 AM

آدما تنها در روياها و دنياي ديوونه ها تنها نيستن" زمان و مكان  هردو نسبي هستن و هرچه كه  در زمان و مكان گنجيده شده نسبي هست وقتي بچه بوديم روياهامون بزرگ بودن هرچه بزرگتر شديم روياهامون كوچيك و كوچيكتر شدن و ديگه اصلا ديده نميشن" الان هممون با برنامه زندگي ميكنيم  ساعت و كوك ميكنيم و با صداي زنگش از خواب پ ميشيم سر ساعت ناهار و سر ساعت شام و سر ساعت ميخوابيم

برده داري مدرن

ميخواهيم از تنهايي در بيايم ولي تا بهوش ميايم ميبينيم كه تنهاييم 

آخرین مطالب


به یاد سیران عزیز


داستان.


زن،،،،،،


زن رو باید بغل کرد،،،،


زن زیباست،،،،،


از عشق تا،،،،،فاحشه،،،،،


زن؟؟؟؟!!!!!!!!


مادر


عشق


من یک زن هستم


نمایش سایر مطالب قبلی
آمار وبلاگ

87137 بازدید

56 بازدید امروز

20 بازدید دیروز

126 بازدید یک هفته گذشته

Powered by Gegli Social Network (Gohardasht.com)

آخرين وبلاگهاي بروز شده

Rss Feed

Advertisements