عنوان ...
رو خار پنجره عکس تو را نقاشی کردم یادم افتاد که تو گفتی میرمو زود بر میگردم
حالا از روزی که رفتی شیشه ها غبار گرفته در و دیوار اتاقم رنگ انتظار گرفته
هنوزم به دوری تو دل من عادت نکرده یه صداییه تو گوشم که میگه اون بر میگرده
از همون وقتی که رفتی پشت هم بارون می باره اخه این بارونا بدجور تو رو به یاد
من میاره
واسه من جدایی از تو مثل قهر شب با ماهه لااقل کاش میدونستی یکی اینجا چشم براهه
روی دیوارا نوشتم واسه من عزیزترینی به خدا دیدن چشمات ارزوی اخرینه
اخرین خواهش قلبم از خداحافظ همینه چشای منتظر من دوباره تو رو ببینه
چهارشنبه 4 اسفند 1389 - 1:16:38 PM